شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۸۸، ۰۲:۲۵ ب.ظ
گریه می کنیم ما، الکی !
گریه می کنیم ما، الکی !
آخ که "پیام " سوسول بود! سوسول اون جوری که نه، ولی از بس تر و تمیز و
خوش تیپ بود بهش می گفتیم سوسول. خب اون سال ها رسم نبود که اون قدر
خوش تیپ بیان مسجد! . نه بابا شوخی کردم. مثل همون شوخی ها که با پیام می
کردم.
آخ که بچه ی مودب، با تربیت، با شعور و در یک
کلمه نازی بود. خیلی دوستش داشتم ولی هیچ وقت
روم نشد بهش بگم. شاید ازش خجالت می کشیدم. از
حجب و حیا، از اخلاق و رفتار قشنگش. اون قدر
بهش گیر دادیم که:
- حتی اسمت هم سوسولی یه ... آخه پیام هم شد اسم؟
آخرش اسمش رو عوض کرد و گذاشت "حسین ".
هیچ وقت ندیدم گوشه لباش رو به پایین متمایل باشن. همیشه لباش به تبسمی نمکین
باز بودن. زیبا و دل نشین.
(اووه ... حالا منم جو زده شدم. بعد 21 سال دوری، حالا زده به سرم که: آره چه بچه
با معرفتی بود.)
ولش کن. بذار برم سر اصل مطلب.
۱ نظر
۱۵ اسفند ۸۸ ، ۱۴:۲۵