چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۶:۳۶ ق.ظ
اضطراب در یادگاران جنگ
اضطراب در یادگاران جنگ
جنگ با همه نعمت های خدایی اش، جنگ هشت ساله ی ما، که یک دفاع جانانه علیه خود پرستی های ظالمانی چون آمریکا و اسرائیل و گروهک های سر سپرده اش در داخل و خارج بود.
خارج از تآمین های ادبی اش که کمتر به آن پرداخته شده « اضطراب ناشی از جنگ است » چیزی که من و بیشتر همرزمان زخمی ام با آن درگیر هستیم؟
بی خوابی، ترس مجهول و ناشناخته، هنگام خواب، افسردگی، بغض، اندوه، غم و دلتنگی و فراق، پرخاشگری، دلشوره و دلواپسی، در اول صبح که از خواب بلند می شوی، انگار وسط معرکه جنگ قرار داری و پشت خاکریزی و صدای شنی های تانک، و فریاد بچه ها، عراقی ها... عراقی ها، شیمیائی،! شیمیائی زدن..!
همهمه ای در جان و روانت! باز صدای غرش تانک و فریاد پاتک و ضجه و ناله و صدای الله اکبر و یا زهرا(س) و جیغ رزمنده ای از شانه خاکریز و تانک ... تانک تانک، غرش کاتیوشا، خمپاره و کالیبر و تک تیر انداز های عراقی، وسط غبار ناشی از شنی های تانک، باز فریاد پاتک و فرار...تک و پاتک...
۰ نظر
۲۲ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۶:۳۶