یکی از بزرگترین آرزو های هر پدر و مادری بزرگ شدن فرزندشان است و بیشتر والدین به این نکته اشاره می کنند که برای رشد و بالندگی فرزندشان از هیچ کوششی دریغ نمی کنند که در عمل هم اینگونه است و حداکثر تلاش خود را می کنند.
اما اغلب شاهد این موضوع هستیم که این کوشش بیشتر در فراهم کردن امکانات خلاصه میشود و به خود فرزند و مراحل رشدش کمتر توجه می شود . خصوصا در گذر از مرحله کودکی به نوجوانی بیشتر خانواده ها نسبت به این مرحله یعنی “نوجوانی” آگاهی کافی ندارند و معمولا همین عدم آگاهی بین والدین و فرزند ایجاد فاصله می کند.
لذا لازم است والدین در هر مرحله از رشد، یک قدم از مرحله ای که فرزندشان در آن مرحله قرار دارد جلوتر باشند (مثلا در زمان کودکی از دوره نوجوانی نیز آگاه باشند).
والدینی که نمیتوانند فضای ارتباطی مؤثری بین خود و فرزند ایجاد کنند، مانند آن است که در را به روی فرزند خود بستهاند و به ناچار برای ورود از راه دیگری استفاده میکند و این امر موجب پایین آمدن کیفیت رابطه بین فرزند و والدین میشود .
معمولا چون سالها از زمان نوجوانی والدین می گذرد، فراموش کرده اند تصمیمات و تجربه های خامشان در اثر گذر زمان و قرار گرفتن در موقعیت های متفاوت به درجه ای از پختگی و عقلانیت رسیده لذا رفتار نوجوان خود را اشتباه و خطا می دانند و چون نگران آینده فرزند خود هستند بعضا با رفتاری نامناسب فرزندشان را متوجه اشتباهش می کنند ، که این کار نه تنها آگاهش نمیکند که اکثر اوقات اثر مخرب دارد.
گاهی والدین می پرسند برای ارتباط بهتر با فرزندمان چه کنیم..؟ در صورتی که در کنار این سوال باید بپرسند چه کارهایی نکنیم تا فرزندمان موفق شود...؟
3 مورد زیر از جمله مهمترین کارهایی است که والدین نباید انجام دهند:
مقایسه کردن
از آنجا که خداوند متعال انسان ها را متفاوت خلق کرده است هیچ دلیلی ندارد که والدین فرزند خود را با دیگران مقایسه کنند و داشته های دیگران را به او گوشزد کنند . این کار نه تنها به فرزند انگیزه نمی دهد که باعث سرخوردگی و فاصله او از والدین می شود. لذا لازم است جمله ی "از فلانی یاد بگیر" را هیچگاه به کار نبریم.
چیزی که به نوجوان انگیزه می دهد تا به دنبال موفقیت برود توجه به داشته های خود اوست. دیدن و پرورش استعداد و توانایی های اوست. به جای بیان ویژگی های دیگران از خصوصیات و داشته های فرزند خود برای او بگویید.
تحقیر کردن
انسانها به دلیل کرامت ذاتی که خداوند در وجودشان نهاده، از تحقیر شدن بیزارند. این عمل ناپسند در هر سنی آزار دهنده است، اما در کودکی و نوجوانی بیشتر آسیب می زند چرا که این گروه به خصوص نوجوانان نیاز به دیده شدن دارند. والدینی که خواسته یا ناخواسته تحقیر را در برنامه تربیتی خود دارند و گمان می کنند با این روش به مقصود خود می رسند باید بدانند که نه تنها اثر مثبت ندارد بلکه باعث می شود فرزندشان اعتماد به نفس ضعیفی داشته باشد و هیچگاه خود را باور نکند.
تحقیر کردن معمولا با الفاظی چون" بی عرضه ، بی مسولیت، جز خرابکاری کاری نمی کنی و..." همراه است و موارد بدتر صدا زدن فرزند همراه با القاب زشت ، تحقیر در جمع و.... می باشد.
پس لازم است والدین نه تنها خود فرزندشان را تحقیر نکنند بلکه طوری رفتار کنند که دیگران هم به خود این اجازه را ندهند.
نصیحت یک طرفه
اینکه والدین به فرزند خود خوب و بد را گوشزد کنند تا دچار اشتباه نشود بسیار مهم است اما اینکه چگونه بیان شود تا موثر واقع شود بسیار مهمتر است.
نصیحت زمانی موثر واقع می شود که همراه با گفتن فلان کار خوب است یا فلان کار بد است، آگاهی هم درباره آن کار داده شود. چون معمولا نوجوان به دلیل کمی تجربه فقط بُعد ظاهری هر عملی را توجه می کند. اگر کاری به نظر او خوب باشد و شما فقط بگویید بد است و مانعش شوید،( بدون اینکه باطن و ابعاد کار را برای نوجوان شرح دهید و یا از عواقب و نتایج صحبت کنید) ، به نتیجه مطلوبی نخواهید رسید.
نکته دیگر اینکه چون معمولا به فرزند فرصت توضیح و اظهار نظر داده نمی شود و مکالمه یک طرفه است، باعث می شود فرزند بگوید که والدینم مرا درک نمی کنند.
لذا برا اینکه نصیحت نتیجه مطلوب را بدهد هم لازم است گفت و گو به یک مذاکره دوطرفه تبدیل شود و هم لازم است که آگاهی مورد نیاز به فرزند داده شود