سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۸۹، ۰۵:۲۱ ب.ظ
روزی اگر سنگ های دنیا تمام شد
روزی اگر سنگ های دنیا تمام شد
از تو زیاد نوشته اند. از سکوت خیابان هایت ، از غم کوچه هایت، از تاریکی روزها، زیر نور طلایی خورشیدی که با فسفر آسمان، خاکستری شده است. از دشت های خشک و درختچه های بی برگت،
از کودکان پرنشاط ، اما بی رمقت، از درهای بسته خانه ها، شیشه ی شکسته ی پنجره ها و مدرسه هایی که مدیر، خیلی وقت است زنگ تعطیلی شان را زده است.
پس چیست که می شنویم جوانانت تونل ها کنده اند و در زیر خاک، شهیدها داده اند تا قلم و کتاب را به دست نوجوان هایت بدهند. بگذار بنویسند و مشت هایشان را گره کنند و قلم هایشان را در دست بفشارند و ندای الله اکبر را این چنین به گوش جهانیان برسانند و بانگ برآورند که «نصرمن الله و فتح قریب» .
از تو زیاد می نویسند و من، در عجبم که این سکوت خیابان ها و غم کوچه هایت در روزهای محاصره، در روزهایی که صهیونیسم با دو مثلث زندگی ات را نشانه رفته بود، این سکوت کجا بود؟! اصلا همه چیز در نهایت یافت می شد، خبر سکوت زمین، جز غم چهره ها. آن روزها که جوانانت فریاد «القدس لنا» سر می دادند و مادرانت «حسبناالله و نعم الوکیل» می گفتند، سکوتت کجا بود؟! نه، من باور نمی کنم این سخن را. تاریکی چطور ممکن است؛ مگر این خمپاره ها که در تو فرود می آیند، جز انفجار نور است ؟ مگر ای سرزمین زیتون های زخم خورده! دشت های پرزیتونت را به تانک ها فروخته ای تا تفرج گاهشان شود؟ مگر نشاط را می شود از کودکی گرفت؛ حتی اگر هفته هاست که نان و نمک می خورد، حتی اگر توپ بازی هایش زیر آوار خانه سوراخ شده باشد. حتی اگر با پوکه های اسلحه، بازی کند و حتی...
حتی اگر شیشه پنجره ها شکسته باشد، در خانه ها بسته نیست به روی زندگی. زندگی جریان دارد. چونان عشق در سینه مردان و خون در قلب خاک هایت.
ای سرزمین طور سینا، ای معراجگاه رسول الله(ص) ای منزل نزول وحی، مگر می شود نیمکت های مدرسه هایت خالی بماند و کودکانت به جز ذوق زنگ های تفریح، به مدرسه سلام کنند؟
پس چیست که می شنویم جوانانت تونل ها کنده اند و در زیر خاک، شهیدها داده اند تا قلم و کتاب را به دست نوجوان هایت بدهند. بگذار بنویسند و مشت هایشان را گره کنند و قلم هایشان را در دست بفشارند و ندای الله اکبر را این چنین به گوش جهانیان برسانند و بانگ برآورند که «نصرمن الله و فتح قریب»
بگذار بنویسند تا اگر روزی سنگ های دنیا تمام شد، انتفاضه را با کلماتشان آغاز کنند و بار دیگر پیروزی داوود(ع) بر جالوت را در ذهن صهیونیست غاصب زنده کنند.
کلمه هست، اگر روزی سنگ های دنیا تمام شد...
آری؛ ای مهد دعوت موسای کلیم! فرزندان یهودا امروز تو را به اسارت گرفته اند و به قول خود قصد دارند شیر و عسلت را به تو بازگردانند. در کنار دیوار ندبه 1ات به عبادت می ایستند، به افتخار کنار هیکل سلیمان ایستادن، دریغ از لحظه لحظه ای که پیکر سلیمان زیر ترکش های انفجار پاره پاره می شود. دریغ از شنیدن صدای طور سینا، از فراق موسای کلیم. امروز، فریاد کن. سنگ در فلاخن بگذار، پر از صدای صلابت باش، پر از صدای زنگ مدرسه، پر از انفجار نور. امروز را هم مثل دیروز منتظر باش. جمعه موعود، زودتر از فرداهای دیگر خواهد رسید. منتظر می آید چرا که معبود گفته است:
«بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم 2 »
پی نوشت ها :
1- دیوار براق(ندبه) نام قسمت جنوب غربی دیوار حرم شریف قدس است. یهودیان مدعی اند که این دیوار از بقایای هیکل سلیمان است و در برابر آن به ندبه (گریه) و عبادت می پردازند.
2-انعام- 158
منبع: سایت تبیان
حضرت رسول فرمود:هرکس ذکر فضیلتی از امیرالمومنین بنویسد تا زمانیکه آن نوشته را دیگران بخوانند برای او ثواب نوشته می شود وگناهانش پاک می شود.
برای همین من بعد از حدود 8سال سابقه در وبلاگ نویسی تصمیم گرفتم یک وبلاگی بزنم که کاملا در اختیار مولی امیرالمومنین باشد تا شاید گوشه ای از غم مولی را پر کند.
این وبلاگ قرار است از اولین روز دهه فاطمیه شروع به فعالیت کند وبرای همین دست نیاز به سوی شما دراز کرده است.
وهمانطور که پیداست شما دستی بر شعر دارید برای همین اگر امکانش هست مارا در این وبلاگ کمک کنید وحداقل با هفته ای یک شعر درباره امیرالمومنین هم قلب مولی را شاد کنید وهم توشه ای برای خود بفرستید
وبلاگ فعلی من:www.pool118l.mihanblog.com
شماره تماس:09370541219
مشتاقانه منتظر شما هستم