شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۱۱:۱۳ ق.ظ
جلد کمپوت ها
نوبت به همرزم بسیجی ما رسید، خبرنگار میکروفن را گرفت جلو دهانش و گفت :
خودتان را معرفی کنید و اگر خاطره ای، پیامی، حرفی دارید بفرمایید. او بدون
مقدمه صدایش را بلند کرد و گفت :
شما را به خدا بگویید این کاغذ دور کمپوتها را از قوطی جدا نکنند، آخر ما نباید
بدانیم چه می خوریم؟ آلبالو می خواهیم رب گوجه فرنگی در می آید. رب گوجه
فرنگی می خواهیم کمپوت گلابی است. آخر ما چه خاکی به سرمان بریزیم. به این
امت شهید پرور بگویید شما که می فرستید درست بفرستید. اینقدر ما را حرص و
جوش ندهید.
منبع : سایت شهید آوینی
۸۹/۰۲/۱۱