پنجشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۱، ۰۵:۴۰ ق.ظ
بیانات مقام معظم رهبری درجمع نخبگان
خداى متعال یک فرصتى را به شما داده، خوشبختانه توفیق هم پیدا کردهاید
که از این فرصت تا اینجا استفاده کنید و جزو مجموعهى نخبگانى واقع
شوید؛ این مبارک است بر شما؛ لیکن این استعداد، این توانائى، این
فعلیتى که تا امروز پیدا کردهاید، ورود در یک راه است، آغاز یک راه
است، پایان یک راه نیست؛ این را باید همهى نخبگان عزیز جوان ما در
نظر داشته باشند.ما قانع نیستیم، شما هم قانع نباشید به این که جوانِ با
استعدادِ برجستهى ما توانست در یک بخشى، در یک آزمون بزرگى،
نخبگى خودش را نشان بدهد؛ به این مقدار، نه من قانعم، نه شما قانع
باشید.
توقع من و توقع شما باید این باشد که این بذرِ بهثمرنشسته تبدیل
شود به یک نهال برومند، و تبدیل شود به یک شجرهى طیبهاى که
«تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛(1) درخت ثمربخشى شوید
که در همهى زمانها، در همهى موقعیتها، بتوانید میوهى شیرین
خودتان را به کام این کشور، این ملت، این تاریخ و در نهایت به
کام بشریت بچشانید؛ این باید هدف باشد.اصلىترین محور پیشرفت
کشور، همین است. امام بزرگوار ما در یک حادثهى مهم جنگى -
در قضیهى یکى از عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده
بود، یک پیامى دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح
انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست و در آن شرائط دشوارى که
همهى دنیا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شلیک ایستاده
بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزى بزرگى را به دست آورند؛
عملیات طریقالقدس بود. من همین را تکرار میکنم: فتحالفتوح
انقلاب اسلامى اینهاست. پیشرفت واقعى این است که جوانهاى ما،
نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ براى خودشان دیدگاه
تعریف کنند؛ براى کشور آیندهاى را تصویر کنند و مجسم کنند و
احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آمادهاند براى رسیدن
به این آینده، تلاش کنند. این چیزى است که امروز وجود دارد؛ این
را باید تقویت کرد، این را باید پیش برد. این احساس و روحیهى نشاط
را باید روزبهروز در جامعهى ما تشدید کرد. اگر این شد، آن وقت
این دارائىِ شخصى شما - این استعداد و این نخبگى که یک دارائى
شخصى است - تبدیل خواهد شد به دارائى ملى؛ ،شما دارید
سرمایهى شخصى خودتان را تبدیل میکنید به یک سرمایهى ملى،
به سرمایهى ملت ایران؛ این خیلى باارزش است. خوشبختانه
فضاى گفتمانى در کشور در جهت پیشرفت علم است؛ حرکت
علمى در کشور، یک حرکت پرشتابى است - همین طور که
آمارهاى جهانى هم این را نشان میدهد - ولى نگرانى من از
این است که احساس رضایتى که از این موقعیت و از این
وضعیت به ما دست میدهد، ما را بىخیال کند، همت ما را کم
کند. برمیگردم به آن حرف اول، که عزیزان من! هم شما در
آغاز یک راهید، هم کشور در آغاز یک راه است. ببینید، ما
به خاطر خباثت و سستى و استبداد و وابستگى حکومتهاى
گوناگونى که در طول دورانهاى اخیر داشتیم، از قافلهى علمى
جهان عقبیم. تقریباً شاید بشود گفت سه قرن، ما عقبیم. ما
غفلت کردیم. رهبران سیاسى کشور، زمامداران کشور
غرق در عیش و نوش و رسیدگى به نیازهاى شخصى و تکبر و
استکبار نسبت به مردم شدند؛ از اوضاع و احوال دنیا غافل
شدند؛ هم از لحاظ سیاسى ضرر کردیم، هم خسارتبارتر، از
لحاظ پیشرفت علمى ضرر کردیم. ما که متوقف بودیم، یا
حداکثر به پسماندههاى کارهاى دیگران و ساختههاى دیگران
اکتفاء میکردیم، فاصلهى ما با دنیائى که روزبهروز میدانهاى
جدیدى را کشف میکرد، بیشتر شد. انقلاب اسلامى آمد، همهى
ماها را بیدار کرد، همتها را در ما برانگیخت، استعدادها به میدان
آمدند. شتابى که ما امروز داریم، سیزده برابر شتاب متعارف
و متوسط علمى در دنیاست. این خیلى خوب است، اما فاصله زیاد
است. اگر چنانچه مثلاً بیست سال - ما همین شتابِ را،نسبت به
پیشرفت علمى جهان را ادامه دهیم، خواهیم رسید به آن نقطهاى
که متناسب ملت ایران است؛ متناسب تاریخ ماست، گذشتهى
ماست، مواریث علمى ماست، و متناسب اهمیت ماست. بنابراین
نباید بگذاریم این حرکت از دوْر بیفتد. اگر حرکت از دوْر افتاد،
بازیابى و بازسازى آن دشوارتر خواهد بود. و این کارِ شما
جوانهاست. جوانها باید همتهاى خود را زیاد کنند. احساس کنید
که هم شما در آغاز یک راه طولانى و مهمید، هم کشور در آغاز
یک راه طولانى و مهم است. البته من به هیچ وجه توصیه نمیکنم
که شما مرعوب پیشرفتهاى غرب شوید - ابدا - آن پیشرفتها به
خاطر زودتر وارد یک مرحله شدن و متکى به ظلم و استکبار و
استعمار است. اگر انگلیسىها هند را، برمه را، آن منطقهى
ثروتمند آسیا را استعمار نمیکردند، غصب نمیکردند، ثروتهایش
را بالا نمیکشیدند - که خود هندىها در یک دورهى تاریخى،
خیلى خوب این وضع را ترسیم کردند - مسلّماً نمیتوانستند
به اینجا برسند. اینها مثل زالو از دیگران مکیدند و خودشان
را فربه کردند؛ ما نمیخواهیم این کار را بکنیم. ما به هیچ وجه
به دنبال مکیدن دیگران نیستیم. ما درونزائى و درونجوشى
را تقویت میکنیم، و معتقدیم میشود، و انشاءالله پیش خواهیم رفت
. بنابراین، هم مسئولین و مدیران دستگاههاى ذىربط با حرکت
علمى مسئولیتهائى دارند، هم خود نخبگان مسئولیتهائى دارند.
من خرسند شدم از اینکه دیدم چند نفر از جوانهاى عزیز ما اینجا
تصریح کردند که نخبه خودش را طلبگار از نظام نمیداند، طلبگار
از مردم نمیداند - به این مضمون بیان کردند - خودش را کسى میداند
که میتواند به این مردم خدمت کند و موظف است که این خدمت
را انجام دهد. این خیلى روحیهى خوبى است. در عین حال مسئولیتهائى
وجود دارد. ما لازم داریم که در زمینهى علوم انسانى - که امروز
یک نیاز بسیار اساسى کشور ماست - به تازهها، برجستگىها و نوآورىها
دست پیدا کنیم؛ این کلید اساسى پیشرفت نهائى و بنیادى و ریشهدار
کشور است. بنابراین لازم است معیارها درست انتخاب شود.
ایشان افزودند:حمایت از نخبه، در درجهى اول باید به معناى ایجاد
فرصت پژوهش و تحصیل و پیشرفت باشد. البته من به هیچ وجه
مخالف حمایتهاى مالى و مادى و اینها نیستم، بلکه لازم است آن
کارها انجام بگیرد؛ لیکن مهمتر از آن این است که نخبه احساس
کند فضاى تنفس علمى دارد. .نکتهى دیگر این است که ما مسئلهى
رعایت نخبگان و نگاه به نخبگان را به یک حالت شبکهاى در بیاوریم.
ما نخبه را شناسائى میکنیم، انتخاب میکنیم، کمک میکنیم و ثبات در
حرکت نخبگى به او میدهیم؛ این کافى نیست. باید یک حرکت شبکهاىِ
سازنده و یک چرخه به وجود بیاید، که از پرورش و ساخت نخبه آغاز
میشود؛ یعنى مربیگرى. ریشه و پایه هم در آموزش و پرورش است؛
همچنان که یکى از جوانها گفت. ما باید استعدادهاى نخبه را شناسائى
کنیم و تربیت کنیم، بعد در میان اینها گزینش و انتخاب لازم است؛
بعضى نخبهترند، بعضى استعدادهاى برترند؛ انتخاب بهترینها.
بعد از آن، نگهدارى و ارتقاء است؛ نه فقط نگهدارى، بلکه نگهدارى
همراه با ارتقاء و پیشرفت. کمک کنید این نخبه اگر امروز در رتبهى
دهم است، در آیندهى نه چندان دورى به رتبهى اول برسد؛ ارتقاء پیدا
کند. بعد این نخبه، خود وارد چرخهى نخبهسازى شود - یعنى حالت
شبکهاى پیدا کند - خود این نخبه، نخبهساز و نخبهپرور شود. در
این صورت، حالت درونزائى به وجود خواهد آمد و حرکت مضاعف
خواهد شد. اگر ما یک چنین شیوهاى را در پیش بگیریم، به نظر میرسد
که کار پیشرفت خواهد کرد.
۹۱/۰۷/۱۳